A Manhattan doctor embarks on the strange, night-prolonged odyssey soon after his spouse's admission of unfulfilled longing.
آبادیس - Ú¯Ù†Ú¯ بنگ. ... Ú¯Ù†Ú¯ بنگ در دانشنامه ویکی پدیا ... نادرست یا مخال٠قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی Ùˆ ØØ°Ù گردد => [گزارش] ...
یه ذره Ú©Ù‡ لب اینا Ú¯Ø±ÙØªÛŒÙ… ازش Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ بریم بیرون شهر Ú©Ù‡ Ø±Ø§ØØª باشیم
– نه. همجوری ØŒ برام سوال پیش آمده چرا بچه ها این ÙØØ´ رو بهم Ù…ÛŒ دهند
Ú¯ÙØª نه این جوری زود آبت Ù…ÛŒ آید Ú¯ÙØªÙ… به درک دارم Ù…ÛŒ ترکم . خودم هم از این Ù„ØÙ† ØØ±Ù زدنم تعجب کردم Ùˆ ثریا دیگه مقاومت نکرد Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… روش Ùˆ شروع کردم به تلمبه زدن شدید Ú©Ù‡ آبم آمد
من با دقت داشتم به صورت سعید نگاه میکردم,با هر تلمبه علی اون لبش٠گاز Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØª Ùˆ چشماش٠میبست معلوم بود Ú©Ù‡ داره درد زیادی٠تØÙ…Ù„ میکنه.واقعا علی تو کارش استاد شده بود خیلی ØØ±ÙÙ‡ ای میکرد جوری Ú©Ù‡ دلم میخواست من جای سعید بودم.
همبستری یک زن با Û¶Û´Û¶ مرد ( در مسابقه سکس گروهی) * Ú¯Ù†Ú¯ بنگ کلودیا با ۶۴۶مرد همبستر شد !!!!!! Ùˆ توانست رکورد قبلی را Ú©Ù‡ Û¶Ù¢Û¶Ù†ÙØ± Ùˆ متعلق به خانم هوستون از آمریکا ...
ریدیم به خودمون از ترس نمی دونم چند ثانیه طول کشید که از تخت پریدیم پایین شلوارمون رو پامون کردیم و از اتاق پریدیم بیرون
منم قبول كردم اين رو هم بگم كه من خيلي هاتم Ùˆ برعكس شوهرم خيلي سرد Ùˆ البته انزال زودرس هم داره Ùˆ چون كارش خيلي سنگينه ما خيلي كم باهم سكس داريم كه من خيلي به ندرت پيش مياد لذت ببرم Ùˆ بعدش چون اون ديگه توانش رو نداره سكوت مي كنم اما چون همديگر رو خيلي دوست داريم با اين موضوع كنار اومدم با انكه برام خيلي سخته اماهيچ وقت مجبور به انجام كاريش نمي كنم Ùˆ هميشه ظاهرم رو ØÙظ مي كنم Ùˆ جوري نشون ميدم كه يعني به منم خيلي ØØ§Ù„ داده
پنج دقیقه ای Ú©Ù‡ کردمش بلندش کردم Ùˆ بهش Ú¯ÙØªÙ… نوک سینه امو میک بزنه
پیشنهادشا که بهش دادم استقبال کرد منم دوباره کیرم را از پشت کردم تو کوس قشنگش
دیدم خیلی کسش گشاده Ùˆ اصلا ØØ§Ù„ نمیده.Ú¯ÙØªÙ… پاشو بریم Ùˆ بردمش تو انباری ته ØÛŒØ§Ø· Ú©Ù‡ بابام Ùˆ داداشم Ùˆ ÙØ§Ù…یل ازش برا عرق خوری Ùˆ تریاک کشیدن تو مهمونیای ÙØ§Ù…یلی Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ میکنن…منقلو گذاشتم کنارو یه بطری نصÙÙ‡ برداشتمو یکم ریختم تو لیوان Ùˆ دادم بخوره…بو الکلو شنید Ùˆ نخورد Ùˆ من به زور ریختم تو ØÙ„قش Ú©Ù‡ ØªÙØ´ÙˆÙ† کرد Ùˆ من کردم تو دهن خودم Ùˆ دهنمو چسبوندم به دهنش…دهنشو بست Ùˆ از دماغ Ù†ÙØ³ میکشید Ùˆ من دماغشو Ú¯Ø±ÙØªÙ… Ú©Ù‡ مجبور شه از دهن Ù†ÙØ³ بکشه یه چند بار سریع دهنشو باز کرد Ùˆ بست Ú©Ù‡ ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ عصبانی شدم Ùˆ زدم تو دهنش…از تعجب چشماش گشاد شدن navigate here Ùˆ از ترس دهنشو باز کرد Ùˆ منم از تو دهنم ریختم تو ØÙ„قش Ùˆ ØØ§Ù„ا دیدم Ú©Ù‡ Ù…ÛŒØ´Ù‡â€¦Ú¯ÙØªÙ… ما Ú©Ù‡ آب از سرمون گذشته پس بذار ØØ§Ù„ کنیم Ùˆ کیرمو تا ته کردم تو ØÙ„قش Ùˆ میزدم به ته دهنش Ùˆ اونم میخواست یه چیزی بگه ولی نمیتونست کیرمو درآوردم Ùˆ Ú¯ÙØªÙ… Ú†ÛŒ میگی؟
Ú¯ÙØª:Ù…Ú¯Ù‡ Ú†ÛŒ کار کردیم؟سکس کردن Ú©Ù‡ ایرادی نداره خوش بودیم دیگه.
من Ø±ÙØªÙ… تو اتاق تا مایوم٠بپوشم علی هم پشت سرم اومد تو اتاق.از اونجایی Ú©Ù‡ من خیلی به این دوتا دوست اطمینان داشتم پیششون Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ø±Ø§ØØªÛŒ میکردم برای همین لباسام٠در آوردم Ùˆ Ùقط یه شرت Ù‡ÙØªÛŒ پام بود Ùˆ داشتم توی ساک دنبال مایو میگشتم غاÙÙ„ از اینکه علی چهار چشمی ذل زده به بدن لخت Ùˆ بدون موی من,اینو وقتی متوجه شدم Ú©Ù‡ برگشتم مایو رو پام کنم؛تا برگشتم علی جا خورد Ùˆ Ø±ÙØª سر کمد لباساش Ùˆ شلوارکش٠در آورد تا بپوشه,منم از اتاق زدم بیرون Ùˆ تو این Ùکر بودم Ú©Ù‡ چرا علی داشت اونجوری به من نگاه میکرد؟نکنه به من نظر بد داره؟ولی به خودم Ú¯ÙØªÙ… نه بابا شما مثل داداش میمونید Ù…ØØ§Ù„ علی همچین Ùکرایی بکنه.